ضرورت مدیریت اسلامی
اساساً هر علمی که به دست بشر تولید بشود و بخواهد حلال مشکلات بشر باشد، نمیتوان تصور کرد که خالی از ارزش است.-گرچه خیلیها ممکن است کتابی نوشته باشند که دانش راهی می رود و ارزش راه دیگری میرود. - هر دانش را که شما تصور بکنید، حدی از ارزش را همراه خودش دارد. در حوزههایی این حد بالا است و در یک سری از حوزهها حد پایینتری را دارد...
... ما مسایل را بوسیله ذهنیت قبلی خودمان فیلتر و پالایش میکنیم. و این برداشت با اطلاعات قبلی ما تفسیر میشود. اینکه ما چطوری مسئله را ببینیم، برمیگردد به اینکه ذهن ما به چه چیزهایی حساس است، چه پالایشهایی در ذهن ما فعال شده است. پدیدههای اجتماعی و انسانی از پیچیدگی خاصی برخوردار هستند. این همه انسانشناس، این همه جامعهشناس، چقدر تفاوت دیدگاه وجود دارد؟ چرا این همه تئوریهای مختلف در طول زمان در یک رشته و حتی در یک کشور توسط اساتید و دانشمندان آنجا ارائه میشود؟...چرا برداشتها متفاوت است؟ پس بنابراین محقق در علوم اجتماعی و در علوم انسانی نباید دیدگاههای شخصی خودش را دخالت بدهد. ولی واقعیت این است که هم تربیتش، هم دانش قبلیش، هم معرفتشناسیش، اینها همه دخالت میکند و لذا شما میبینید که با وجود زیاد بودن تعداد افراد تحصیل کرده در رشتههایی مثل مدیریت و اقتصاد در کشور ولی بالاخره خیلی از افراد نتوانستند مشکلات ما را حل بکنند...
... شما اگر با توجه به مبانی ارزشی خودت و با رعایت اولویتهای جامعه خودت توانستی تئوریپردازی بکنی و مشکلی را حل بکنی، این نهضت جنبش نرمافزاری اتفاق افتاده است. الان اغلب اساتیدمان مقلدند. صاحب کرسی نیستد علم در دستشان نیست که هر جوری که دلشان میخواهد به آن شکل بدهند. به مبانی، پایه ها، متدولوژی و روشهای تولید آن علم اشراف ندارند که بتوانند به کمک آن، علم جدید تولید بکنند. کسی که محقق و دانشمند است باید بتواند از مبانی معرفتی خودش شروع بکند و برسد به مسائل جامعه خودش. کتابهای مدیریتی و اقتصادی ما را ببینید که چقدر به مبانی ما نزدیک است. تالیف نیست، ترجمه، گردآوری، مونتاژ و کپی کردن است. تولید نیست...
... ما رشتههای علوم اجتماعی غلطی داریم. من بحث بر بیفایده بودن یا نبودن این ندارم، من میگویم که کنار این روال باید روال دیگری را هم ایجاد بکنیم. افرادی تربیت شده را بیاوریم که در بلند مدت کتابهای لازم را تولید بکنند و بعد این کتابها به مرور بیاید و در نظام آموزشی ما قرار بگیرد، به مرور به صحنه عمل وارد بشود. مدام تجدید نشر بشود تا به یک بلوغی برسد...
... در مدیریت اسلامی باید ارزشها و آموزههایت را خوب بدانی، به حوزههای مدیریتی خوب اشراف داشته باشی، بعد یک طراحی مجددی از مدیریت انجام بدهی. بعد بیایی بگویی که مثلاً اگر باور من عدالت است، این عدالت در گوشهگوشه این نظامی که مبتنی بر عدالت طراحی شده است، چه معنایی پیدا میکند؟ مثلاً در عزل و نصب میشود شایسته سالاری...
برای دانلود "ضرورت مدیریت اسلامی" از علی احمدی کلیک کنید...
دریافت
حجم: 69.5 کیلوبایت