جبهه فکری انقلاب اسلامی

امام به ما آموخت انتظار در مبارزه هست. سید شهیدان اهل قلم

جبهه فکری انقلاب اسلامی

امام به ما آموخت انتظار در مبارزه هست. سید شهیدان اهل قلم

جبهه فکری انقلاب اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی واحد جهاد علمی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام

پیام های کوتاه

عبور از فردا (5)

يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۳۶ ب.ظ


 عاقبت تفکیک

قائلین به نظریه تفکیک میان اجزای تمدن، معتقدند ما می‌توانیم صنعت و علم را جدای از فرهنگ غرب وارد کشور سازیم و در کنار اعتقادات و فرهنگ خود قرار دهیم. در دوره سازندگی ما براین مبنا عمل کردیم.


عاقبت تفکیک

قائلین به نظریه تفکیک میان اجزای تمدن، معتقدند ما می‌توانیم صنعت و علم را جدای از فرهنگ غرب وارد کشور سازیم و در کنار اعتقادات و فرهنگ خود قرار دهیم. در دوره سازندگی ما براین مبنا عمل کردیم.

توسعه را با عدالت قابل جمع دانستیم و بحث کردیم که توسعه مقدم است یا عدالت. وقتی این بحثها در سطح کارشناسان مطرح می‌شود می‌توان فهمید که نه عدالت درست درک شده است و نه «توسعه». توسعه به معنایی که توضیح داده شد اصلاً با عدالت قابل جمع نیست. حتی با همین معنای مبهمی‌که از عدالت وجود دارد نمی‌تواند جمع شود. استادی که در غرب تحصیل کرده و نظر کارشناسی خود را در غرب آموخته، حل مشکل را ـ‌در عمل‌ـ به آن نظری می‌داند که خوانده است و مانیز در ایران به عنوان کارشناسی که علمی سخن می‌گوید از او استفاده می‌کنیم . می‌گوییم ایشان برنده جایزه علمی است و در مجلات معتبر علمی مقاله به چاپ رسانده است, پس صلاحیت دارد که امور‌کشور را مطابق نظرات علمی او بگردانیم. کارشناس نیز واقعاً دلسوز است و سعی می‌کند مطابق آنچه آموخته است کشور را به سمت توسعه ببرد؛ مثلاً‌‌‌‌تکنولوژی ایجاد‌کند. اساتید مختلف در رشته‌های گوناگون هریک مشکل کشور را مربوط به حوزه‌ای می‌دانند که در آن مطالعه‌کرده‌اند به همین خاطر ما پس از مدتی, مشاهده می‌کنیم که هزاران طرح نیمه تمام داریم. الگوهایی که از غرب گرفتیم مشکل ما را حل نکرد. شاید زمانی فکر می‌کردیم مشکل ترافیک تهران با اتوبوس برقی حل می‌شود، اما دیدیم که نشد. گمان می‌بردیم که مترو مشکل را حل می‌کند اما بازهم نشد، زیرا ما می‌خواهیم شاخه‌ای را از تنه جدا کنیم و در آب و هوای دیگری، از آن برداشت کنیم .تلاش می‌کنیم که توسعه ایجاد کنیم و بعد مجبور می‌شویم با آن وضعیتی که خود به وجود آورده‌ایم‌ جشن عاطفه‌ها برپاکنیم. متاسفانه هنوز‌گمان می‌کنیم می‌توان تلفیقی از‌اسلام ومدرنیته درست کرد.؛ مثلاً می‌گوییم چقدر عالی می‌شود که ما تبدیل به یک کشور کاملاً‌توسعه یافته اسلامی شویم. تصورش را بکنید:کشوری مثل سوئیس را که همه افراد آن حزب اللهی هستند، هیچ فقیری در جامعه وجود ندارد، همه موقع نماز در مساجد حاضر می‌شوند، در ماه رمضان روزه می‌گیرند ادرات و صنایع همه برقرار است و پارکها آماده پذیرایی از مردم مسلمان. مبلهایی که مسلمانان روی آن می‌نشینند و پیشرفته‌ترین تکنولوژی که دینداران صاحب آن هستند. هر انسان ساده‌ای با تصور چنین جامعه‌ای غش می‌کند و هرگز نمی‌پرسد آیا با همین علم و تکنولوژی موجود می‌توان چنین جامعه‌ای ساخت؟ آیا در جامعه‌ای که آرزوی آن آرمان‌شهری است که توصیفش گذشت عدالت محقق می‌شود؟ و دلها همه متوجه به خدامی‌ماند؟ نتیجه چنین تفکری, این است که در مجله چهل چراغ می‌خوانید که درمانگاه درمان حیوانات خانگی افتتاح شد و بعد نام افراد و نام حیوانهای آنها را می‌خوانید که مثلاً اینقدر برای درمان هزینه کردند. چرا هیچ وقت برخی اختلافات ما پایان نمی‌یابد. همواره بحث است که آیا دموکراسی با اسلام قابل جمع است یا نه؟ اگر هزاران مقاله هم در این باره نوشته شود بازهم اختلاف باقی است، زیرا به قول جلال‌آل احمد ما خود را زیر میکروسکوپ شرق شناسان غربی گذاشته‌ایم و گزارش احوال خود را از زبان آنان می‌شنویم. البته امروز شاید جلوتر رفته باشیم و خودمان آموخته باشیم که با عینک غربی خود را نگاه کنیم!‌ما تاریخ معاصر خود را و انقلاب اسلامی خود را با نظریات تئوری‌پردازان غربی تحلیل می‌کنیم! می‌گوییم انقلاب نتیجه ناهماهنگی توسعه صنعتی و توسعه سیاسی بود یا... اما می‌بینیم حضرت امام(ره) فرموده‌اند” انقلاب ما انفجار نور بود”. نتیجه استفاده از دستاوردهای تمدن غرب زمانی برما آشکار می‌شود که نفت ما تمام شود، آنگاه در‌می‌یابیم که وارد کردن به جای تلاش کردن چه تبعاتی دارد. اگرچه اکنون نیز با مقایسه وضعیت اقتصادی مردم نسبت به اول انقلاب می‌توانیم تبعات فرهنگی آن را درک کنیم. خود غربیها نیز می‌گویند که این گلی که ما پرورده‌ایم خارهای جدایی ناپذیری دارد. فقط ما نیستیم که از فساد، انحطاط، خشونت و نابودی خانواده رنج می‌بریم، غربیها نیز از این امور رنج می‌برند اما گریزی از آن ندارند چون این امور اقتضای تمدنی است که ساخته اند. هیچ‌کس از زندگی ماشینی لذت نمی‌برد اما راه فراری از آن ندارند.

            روزی به آقای کرباسچی (شهردار وقت تهران) گفتم: چرا اینقدر وسایل خارجی تبلیغ می‌کنید. پاسخ داد:  نماز جمعه و مسابقه قرآن از تلویزیون پخش می‌شود. ابتدای انقلاب از ساعت17 تا 21  شبکه اول و دوم در پخش سخنرانی با هم مسابقه می‌گذاشتند اما تلویزیون ابزاری برای این کار نبود. می‌بینیم که اکنون ساعت سه نیمه شب, کمدی پخش می‌کند حتی در ماه رمضان که ماه رابطه با خدا و شب زنده‌داری و نماز شب خواندن است, تا پاسی از شب فیلم و سریال پخش می‌شود،‌برنامه ویژه ماه رمضان یک طنز است! چرا تلویزیون به این سمت می‌رود؟‌زیرا ابزاری است برای غفلت. پرمحتوا‌ترین سخنرانیها 2% بینننده دارد.صدا و سیما نمی‌تواند فقط برای 2% برنامه پخش کند و برای سایرین هیچ برنامه‌ای نداشته باشد.

            تلویزیون وسیله‌ای است که متناسب با نیاز خاصی در شرایط و فضای ویژه‌‌ای ساخته شده است و هدف مشخصی را دنبال می‌کند و شما نمی‌توانید هر محتوایی را با آن به مخاطب منتقل کنید. این وسیله اقتضائات خاص خود را دارد. سایر مظاهر تمدن نیز چنین هستند.

3-بازگشت به خویشتن، نفی غایت تمدن غرب

            همان طور که بیان شد، مشکل بحران هویت از 150 سال پیش, به صورت جدی ایران را در تنگنا قرار داده است. برای رهایی از بحران هویت و رکود و ضعف, برخی نظریه تبعیت کامل از غرب را ارائه کردند و برخی دیگر نظریه تفکیک عناصر‌تمدن‌غرب و وارد کردن علم و تکنولوژی و تلفیق عناصر تمدن غرب با فرهنگ، اعتقادات و ارزشهای دینی را داشتند. نظریه سومی که مانند دو نظریه دیگر از ابتدای ماجرا تاکنون وجود داشته است، نظریه نفی کامل غرب و بازگشت به خویشتن است. اولین نشانه‌های این تفکر در آغاز مشروطیت ظاهر شد. در زمانی که کپی قانون اساسی بلژیک و فرانسه به عنوان قانون اساسی کشور تعیین می‌شود و قائلین به تبعیت کامل از غرب می‌کوشند تا نظر خود را عملی کنند، شهید شیخ فضل الله نوری با مشروطه مخالفت می‌کند در حالی که او خود طرفدار مشروطه بود اما خیلی زود دریافت که مشروطه به تبعیت کامل از غرب می‌انجامد. وی در راه مخالفت با مشروطه هرگونه تهمتی را تحمل می‌کند. با تامل در می‌یابیم که وی حتی مشروطه را از استبداد نیز بدتر می‌دانسته است. آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری جان خود را فدا می‌کند تا از شکل گیری بنیان فاسد تبعیت از غرب جلوگیری کند. کتاب «لوایح» ‌حاوی نکات بسیاری است و از متون جالب ادبیات سیاسی ما است. در این کتاب سخنان شیخ فضل الله که در اعلامیه ها یا روزنامه به چاپ می‌رسید آمده است . این اعلامیه‌ها توسط دستگاه چاپ یکی از طرفداران شیخ فضل‌ا... که در مدت تحصن او در حرم حضرت عبدالعظیم بود, چاپ می‌‌شد. با خواندن کتاب «لوایح» در می‌یابیم که چرا جلال‌آل احمد درباره شیخ فضل الله نوری می‌گوید: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، ‌همچون پرچمی می‌دانم که پس از دویست سال کشمکش، به نشانه استیلای غرب‌زدگی بر بام سرای ایران به اهتزاز در آمده‌است

            این دیدگاه در طول زمان رفته رفته تکامل می‌یابد. جمله معروف آیت‌ا... شهید مدرس قسمت دیگری از این دیدگاه را بیان می‌دارد:«‌سیاست ما عین دیانت ماست»  این جمله بنیان تفکر سیاسی شیعه است.” شیعه تفکر سیاسی خود را به صورت مدون در نیاورده است اما سنیها اندیشه سیاسی خود را مدون ساخته اند” این جمله مرز تفکر سیاسی شیعه و سنی تا چند دهه گذشته است. این بازگشت به سخن امیر‌المومنین علیه السلام دارد که فرمودند: اگر تقوا همچون زنجیر دست و پای مرا نبسته بود از همه سیاستمداران عرب سیاستمدار‌تر بودم.

            جلا‌‌‌ل‌ال احمد نیز تفکر نفی کامل غرب را دارد، اما جایگزینی ارائه نمی‌دهد. وی از اولین کسانی است که واژه «غرب زدگی»‌را مطرح می‌سازد و معتقد است که غرب زدگی مانند طاعون زدگی یا وبازدگی یک بیماری است. کتاب «غرب زدگی»‌ او نفی غرب است اما وجوه اثباتی ندارد؛ یعنی جایگزینی مطرح نمی‌کند.

            مرحوم دکتر شریعتی بیش از آنکه به نفی غرب توجه کند بازگشت به خویش را مطرح می‌سازد. و این در حالی است که فضای دانشگاه کاملاً غرب زده است و هر کس می‌خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند از واژه‌های خارجی استفاده می‌کند و خارجی بودن ملاک صحیح بودن است. اما مرحوم شریعتی مطالبی را مطرح می‌کند که مردم با آن آشنا هستند و درواقع بازگشت به خویشتن و فرهنگ دینی است. او مطالب خود را در قالب تعابیری همچون «حسین (ع) وارث آدم(ع)» ، «علی (ع) حقیقتی بر گونه اساطیر»‌و «‌فاطمه (س) فاطمه (س) است»‌مطرح می‌سازد. ایشان بحث تمدن‌سازی را با روش بازگشت به خویشتن بیان می‌دارد و برای این نظریه در حوزه استراتژی و تاکتیک رهنمون ارائه می‌دارد و ابعاد مختلف مسئله را از جمله «چگونگی تاسیس حکومت»، «چگونگی تمدن سازی» و «هدف»  مورد توجه قرار می‌دهد. بنابراین شریعتی می‌خواهد بگوید ما باید تمدن خود را بر مبنای ارزشهای تمدن اسلامی گذشته بنا کنیم. بی‌مناسبت نیست که منظور خود را از «تمدن اسلامی» توضیح دهیم. وقتی می‌گوئیم «تمدن اسلامی» در واقع دو وجه را در نظر گرفته‌ایم و به اموری نظر داریم که دو ویژگی دارند: یکی اینکه از سنخ تمدن هستند؛ یعنی تا مرحله نهایی خود در زندگی بشر جاری شده‌اند؛ مثلاً اگر یک نظریه فقط در ذهن یک فرد باشد، هنوز شکل تمدنی به خود نگرفته است اما پس از آنکه ابراز می‌شود, به صورت مدل و برنامه و ابزار و محصول وارد زندگی می‌شود، وجه تمدنی می‌یابد.

            ویژگی دوم «اسلامی»‌بودن است یعنی امور تمدنی خاصی مورد نظر ماست، “ اموری که برخاسته از ارزشهای اسلامی است. بنابراین «تمدن اسلامی»‌ناظر به ده سال حکومت پیامبر صل الله علیه و آله و پنج سال حکومت علی بن ابیطالب علیه السلام است. سایر تمدنها در کشورهای اسلامی اگرچه بی بهره از اسلام نیستند ولی نمی‌توان آنها را به عنوان نمونه‌های ناب اسلامی دانست. امام خمینی رحمه الله علیه بر توجه به اسلام ناب تاکید فراوان دارند. ایشان از اندیشه‌های متفکران قبل از خود بی اطلاع نیستند ولی در اندیشه خود تاثیری از آنان نپذیرفته‌اند, امام(ره) اندیشه خود را بی واسطه از قرآن و احادیث و سنت پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام اخذ کرده‌اند و در واقع ایشان منتقل کننده آن معارف به زمان حاضر هستند و از طرف خود کم و زیادی ایجاد نمی‌نمایند، به همین خاطر سخنانشان اطمینان آور است. تاثیر نپذیرفتن امام(ره) از اندیشه متفکران قبل از خود به علت بی اطلاعی ایشان نبوده است. جلال‌آل احمد در خاطراتش دارد که وقتی در سال 1342 خدمت امام می‌رسد با تعجب می‌بیند امام کتاب «غرب زدگی»‌را که به صورت قاچاق چاپ شده است دارند.

            نفی غرب و بازگشت به خویشتن یک وجه سلبی دارد و یک وجه ایجابی. وجه سلبی آن نفی غرب است. نفی غرب دلایل خاصی دارد که به بیان آنها می‌پردازیم.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۶
افسر جنگ نرم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی