عبور از فردا (6)
عدم امکان تقلید از غرب
با توجه به شرایط متفاوت محیط زیست، سرمایه، منابع و فرصتها ما نمیتوانیم تقلید کنیم. سال 1357 نیز چنین امکانی وجود نداشت و امروز به طریق اولی امکان ندارد.
سرمایه، موتور و محرک تمدنسازی غرب است. اگر در جایی سرمایه انباشت نشود بنای تمدنی مانند غرب ممکن نیست.
عدم امکان تقلید از غرب
با توجه به شرایط متفاوت محیط زیست، سرمایه، منابع و فرصتها ما نمیتوانیم تقلید کنیم. سال 1357 نیز چنین امکانی وجود نداشت و امروز به طریق اولی امکان ندارد.
سرمایه، موتور و محرک تمدنسازی غرب است. اگر در جایی سرمایه انباشت نشود بنای تمدنی مانند غرب ممکن نیست.
نه علم غربی تولید میشود و نه تکنولوژی آن، غربیها ضمن سیصدسال استعمارگری, سرمایه لازم را جمع کرداند. میزان طلا، الماس وموادمعدنی ارزشمندی که ازآفریقا ، آمریکای لاتین و شرق دور به اروپا رفت بسیار زیاد بود. در قرن 15 و 16 اسپانیا و پرتغال طلای آمریکا را غارت کردند. در قرنهای 17،18و 19 انگلستان، فرانسه ، بلژیک، هلند و... سراغ کشورهای ضعیف میروند و مستعمرهداری راه میاندازند. حدود سیصد سال، برده، نیروی انسانی تقریباً مجانی است که در اختیار غرب قرار گرفت. اینها همه به صورت سرمایه انباشته میشود و امکان پدیدآوردن تمدن غرب را فراهم میکند. امروز فراهمکردن چنین سرمایهای برای ما ممکن نیست.
نفت هزینه های جاری را تامین میکند و سرمایه ایرانی نیز به شکل تولیدی وجود ندارد. سرمایه ایرانی در بهترین شکلش «دلال صفت» است. شرکتهای خارجی نیز ترجیح میدهند در کشورهائی مثل دبی سرمایه گذاری کنند زیرا در اینگونه کشورها خیلی زودتر نتیجه میگیرند. خواه جمهوری اسلامی در ایران مستقر باشد و خواه حکومت دیگر، و چه قانون تغییر کند وچه نکند شرکتهای خارجی مایل به سرمایه گذاری در ایران نیستند. بنابراین جذب سرمایه و انباشت سرمایه برای جهش صنعتی نظیر آنچه در غرب اتفاق افتاد, عملی نیست.
مسئله دیگر مربوط به فرصتها است. زمانی در دنیا سبدهای خالی برای ورود به بازارهای سرمایهداری فراوان بود؛ مثلاً آمریکا کرسی تولید جنگافزارسازی را اشغال کرد، که اکنون اولین جنگ افزار ساز و اسلحه ساز دنیا است. فرانسه کرسی تولید لوازم آرایشی را پر کرد. ژاپن در حوزه لوازم الکتریکی به فعالیت پرداخت. امروز حتی رتبه دوم کرسیها نیز پر شده است. اگر هم اکنون کشوری بخواهد وارد رقابت سرمایه داری شود باید در رتبه سوم جایی برای خود باز کند. اما اگر بخواهیم تازه تقلید از غرب را شروع کنیم هیچ ارزشی ندارد زیرا بعد از پیمودن راه تبدیل به کشوری شبیه مالزی میشویم. امروز دیگر نمیتوان به راحتی نام Sony را از اذهان پاک کرد هویت ژاپن با Sony در بازار مطرح میشود. در آلمان نیز همینطور است، بهطوری که کسی نمیتواند روی دست آن بلند شود زیرا تا کسی بخواهد به آنها برسد، آنها حرکت کردهاند و پیش رفتهاند. کمپانی «ولوو» سوئد و «دوو» کره فقط توانستند در رتبه دوم و سوم قرار بگیرند و فرصتی برای ورود در عرصهای که دیگران به آن وارد شدند وجود ندارد. مانند اینکه کسی بخواهد در این زمان با مدرک فوق لیسانس عضو هیئت علمی دانشگاه تهران شود، کرسیها پر شده است و کسانی که مدرک دکترا داشته باشند نیز نمیتوانند عضو شوند. مسئله دیگر به محیط زیست مربوط میشود که در دوشاخه قابل بحث است: یکی منابع طبیعی و دیگر فضولات. روزی که تمدن غرب حرکت خود را شروع کرد, منابع طبیعی رایگان بود و همین مسئله یکی از اساسیترین عواملی بود که موجب شد سرمایه رکن تمدن غرب شود. اکنون دستیابی به تمامی معادن طبیعی همچون جنگل، آب و هوای پاک، هزینه گزافی میطلبد. گرانی زمین منطقه نیاوران تهران به خاطر هوای آن است و این ماجرا در همه دنیا وجود دارد. جنگلها با سرعت چهارده هکتار در دقیقه نابود میشود و جایگزینی ندارد. از سال 1946 تا 1996؛ یعنی در طول پنجاه سال پنجاه هزار گونه گیاهی و جانوری منقرض شده که در این زمینه تحلیلگران میگویند:جنگهای آینده بر سر نفت نیست, بلکه بر سر آب شیرین است.
استطراداً قابل توجه است که این نحوه برخورد با طبیعت مخصوص عالم مدرن است. در این دوره است که بشر خود را خدای طبیعت میداند و سعی میکند و میپندارد به هر طریقی که بخواهد آزاد است که در طبیعت تصرف کند و از آن برای منافع خود استفاده کند، حتی اگر منجر به نابودی طبیعت شود, در حالی که در تمدنهای دیگر، طبیعت دارای ارزش و احترام است و تصرف در آن مقید به قیودی است. دخالتهای بشر در طبیعت چنان افسار گسیخته و خطرناک است که عدهای میگویند «شصت هزارمین» موجودی که نسلش منقرض میشود انسان است. امروز دیگر نمیتوان لایه اوزون را ترمیم کرد، آلودگی خاک قابل جبران نیست. مواد رادیو اکتیویته, آب دریاها و اقیانوسها را آلوده کرده است. مواد نفتی, غذای بشر را تهدید میکند. تا چند سال پیش از یک نوع ماهی چند صد هزار تن صید میشد اما اکنون کمتر از صد هزار تن صید میشود. ماهی خاویار و نهنگ که غذای اصلی ژاپنیها و کاناداییها است در حال انقراض میباشد. بشر در آستانه مواجهه با بحران غذا قرار دارد.
زیست شناسان میگویند محیط زیست یک اکوسیستم است ؛ یعنی یک چرخه حیاتی و زنجیره متصل به هم میباشد و هر جانداری یک حلقه این زنجیره را تشکیل میدهد. وقتی نسل یک جاندار منقرض میشود در واقع کل چرخه حیات به خطر میافتد.
در مورد فضولات نیز مشکل، جدی است. بشر از منابع تجدید ناشونده استفاده میکند و به شکل زباله به طبیعت بر میگرداند از طرفی سطح کره زمین محدود است و نمیتوان همه جا را زباله دانی کرد. زباله های صنعتی قابلیت بازگشت به چرخه محیطی را ندارد. اگر تمدن حاکم کنونی ادامه پیدا کند زمین تبدیل به یک زبالهدانی بزرگ میشود. فقط در تهران روزانه هفت تن زباله غیر قابل بازیافت تولید میشود اینگونه زبالهها را فقط میتوان دفن کرد ، که در صورت دفن، آلودگی ناشی از آن بیش از صد سال باقی میماند و آب زیر زمین و خاک را آلوده میسازد ولی هنوز برای مشکل زبالههای غیر قابل بازیافت ( بیمارستانی) راهحلی یافت نشده است.
زمانی که تمدن غرب حرکت خود را آغاز کرد, بسیاری از منابع طبیعی دست نخورده بود. اما اکنون منابع روبه اتمام است، زغال سنگ اروپا دیگر ارزش بهرهبرداری ندارد، خیلی از چاههای نفت رو به تمامی دارد و اگر همینگونه پیش برود، چندان دور نخواهد بود زمانی که این منابع پایان پذیرد. تمدن غرب که چند سده قبل شروع کرده است امروز به چنین بنبستهایی رسیده، یعنی دیگر نمیتواند روند قبلی را ادامه دهد. اگر ما بخواهیم تازه حرکتی را شروع کنیم که غرب چند سده پیش شروع کرد مسلماً از همین آغاز با بنبست مواجه هستیم. بنابر آنچه بیان گشت روشن شد که پیمودن مسیری که غرب پیموده است برای ما ممکن نیست.